بنام هست و نیستِ بود و نابود
بنام آنکه بی کیهان همی بود
برای هر چه نابودش شود بود
برای مادرم چون مادرم بود
برای کوهسار و دشت و دریا
برای جنگل و یک مرد تنها
برای زن زبانم نیک گردید
جهانی در نبودش نیست گردید
برای این و آن گویم فراوان
که شاید بشنود هر گوش نادان
چنین گفتیم و گویند از پس ما
برای ما نگفت آن مرد تنها