کورش عروج

آشنایی با سبک ژرف گرایی و آثار نقاشی،موسیقی،عکس،ویدیو،کتاب آموزشی و پندارهای کورش عروج

کورش عروج

آشنایی با سبک ژرف گرایی و آثار نقاشی،موسیقی،عکس،ویدیو،کتاب آموزشی و پندارهای کورش عروج

بایگانی

۱۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۳ ثبت شده است

 

صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی

 

بنامت ای حسین ارباب خوبان

شده امروز گیتی بس درخشان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۰۳ ، ۲۱:۳۳

 

فرمانده مدافعان حرم بزرگوار

سردار شهید حاج اصغر پاشاپور-۲

اندازه اصلی

عکس لایه باز

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۰۳ ، ۲۱:۲۷

 

متفکر بزرگ اسلام

حضرت علامه آیت الله العظمی محمدتقی مصباح یزدی-۱

اندازه اصلی
 

عکس لایه باز
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۱۲
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۰۳ ، ۲۰:۴۷

 

صلی الله علیک یا رسول الله محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۰۳ ، ۰۰:۴۳

 

سردار رشید و پرافتخار اسلام

سردار شهید محمدعلی گودرزی-۱

 

اندازه اصلی
 

عکس لایه باز
 

 

فرمانده ­ی دلیر گردان ثارالله از لشکر 57 ابوالفضل (ع) لرستان

 

شهید محمدعلی گودرزی

نام : محمدعلی

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : علی محمد

نام مادر : اقلیما

تاریخ تولد : 1333/01/08

محل تولد : روستای نجف ­آباد ( از توابع شهرستان اراک )

شغل : پاسدار

تاریخ شهادت : 1364/12/23

محل شهادت : منطقه ی شرق سلیمانیه عراق

نام عملیات : والفجر 9

مسؤلیت در زمان شهادت : فرمانده گردان ثارالله

محل دفن : گلزار شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6413309

 

زندگی نامه


هشتم فروردین 1333 ، در روستای نجف ­آباد ( از توابع شهرستان اراک ) در یک خانواده ­ی مسلمان و مؤمن پسری چشم به جهان گشود . از آنجایی که خانواده­ ی او تربیت شده تحت تعالیم ائمه اطهار(ع) بودند و به واسطـه­ ی عشق و عـلاقه ­ای که به آخـرین فـرستاده ­ی خدا حضرت محمد مصطـفی(ص) و جانشـین بر حقش مـولی المـوحـدین داشـتند ، او را « محمدعلی » نام نهادند .

پدرش علی محمد، کشاورز بود و مادرش اقلیما نام داشت. او در دامان مادری مؤمن و با روزی حلال پدری کشاورز رُشد و نمو یافت و تحت تعالیم اسلامی و در محیط پاک و صمیمی روستا پرورش یافت و بذر ایثار و محبت و پاکی و تقوا در درونش کاشته شد .

به علت مشکلاتی که در روستا بود ، نتوانست ادامه­ ی تحصیل بدهد و تا کلاس پنجم ادامه ­ی درس و مشق داد . وی از همان اوان کودکی هر کاری را با نام خدا آغاز می­ کرد و به نماز و روزه ، اهمیت فراوان می­ داد . قبل از انقلاب همه او را به عنوان فردی با اخلاق و نیکو می­ دانستند .

با شروع حرکت انقلابی مردم بر علیه رژیم ســتم شتـاهی ، او که خــود از تبار مردم مستضعف و رنج­ کشیده بود و سختی ­های بسیار دیده­ بود ، با شنیدن صدای اعتراضات مردمی ، به جمع آن­ ها پیوست و روزی نبود که او را در صف تظاهرات کنندگان نبینند و در جریان همین اعتراض ­ها و تظاهرات مردمی بود که به دست مأمورین حکومت طاغوت ، دستگیر و مدت 3 روز در بازداشتگاه زندانی و سپس آزاد گردید . اما بازداشتگاه و زندانی شدن ، عزم او را برای مبارزه محکم ­تر کرد تا سرانجام انقلاب به پیروزی رسید و پس از پیروزی و لزوم تشکیل کُمیته­ ی انقلاب اسلامی برای جامعه­ ی انقلابی ، او نیز همچون سایر همرزمانش از اولین افـراد تشکیل دهنده­ ی کُمیته­ ی انقلاب اسلامی شهرستان بروجرد بودند و پس از چند ماه که سپاه پاسداران تشکیل گردید ، او نیز کُمیته را رها ساخت و به جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوست .وی در سال 1358 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد.

شهید محمدعلی گودرزی از جمله پیشکسوتان نیروهای تشکیل سپاه پاسداران و کمُیته انقلاب اسلامی در ( بروجرد ) بود تا زمانی که این دو نهاد حامی مردم و انقلاب تشکیل نشده بود ، او احسـاس وظیـفه می­ کرد که به عنوان یک نیروی انقلابی برای حفظ جان و مال مردم از گزند فرصت ­طلبان و در امان ماندن مردم شب­ ها را به پاسداری در محله­ ها بپردازد . ولی با پیروزی انقلاب کار استکبار جهانی و دشمنان ایران اسلامی که منافع­ شان در خطر افتاد و تحمل استقلال ایران را نداشتند برای ضربه زدن به دنبال ترفندهای بسیار و توطئه ­های پی­ در ­­پی بودند تا اینکه دشمن برای نابودی انقلاب با جمعی از افراد سرسپرده خود در کشور ، قائله ­ای را در کردستان برپا کردند و در این قائله­ ی شـهر ( پاوه ) در آتش کینه­ ی آن­ ها سوخت و بسیاری از مردم و نیروهای مخلص انقلاب ، قتل­ عام شدند و در این بحران او نیز جزء اولین افرادی بود که برای حمایت مردم مظلوم کردستان به منطقه اعزام شد و تا زمانی­ که حربه ­ی دیگر دشمن ( جنگ تحمیلی ) آغاز نشده بود ، او در کردستان ماند و با ضد انقلاب جنگید و دشمن و استکبار جهانی زمانی که اراده ­ی ملت ایران را محکم دیدند مدام در فکر نقشه ­های شوم و حربه­ های مختلف برای نابودی انقلاب اسـلامی ایران بودند که مهـم­ ترین آن حمـله­ ی ناجوانمردانه عـوامل دست ­نشانده ­ی استکبار جهانی در منطقه توسط صدام به خاک ایران بود و بدینوسیله جنگ نابرابری را به ایران تحمیل نمودند .

با شروع جنگ تحمیلی شهید محمدعلی گودرزی در مناطق مختلف عملیاتی حضوری فعال داشت و بارها در میدان مبارزه­ ی حق علیه باطل مجروح و زخمی گردید .

 

 

بعد از برگشتن از جبهه­ ها در ایام استراحت به مبارزه با سـوداگران مـرگ و قاچاقچـیان مواد مخـدر می­ پرداخت و به همین علت بارها مورد تهدید و مزاحمت سرسپردگان آن­ ها قرار گرفت ، ولی او به آنچه که اعتقاد داشت عمل می­ کرد و در مسیری که انتخاب کرده بود ، از هیچ چیزی نمی­ هراسید .

شهید محمدعلی گودرزی همچنین مدتی را به عنوان محافظ امام­ جمعه بروجرد انجام وظیفه می­ کرد و در کنار ایشان بود و همه­ ی این زحمات را برای رضای خدا و یاری رساندن به انقلاب اسلامی انجام می ­داد .

شهید محمدعلی گودرزی در ابتدای سال 1364 به فرماندهی گردان ثارالله شهرستان بروجرد منصوب شد . ایشان در مناطق زبیدات در بندیخان و شرق سلیمانیه ، فـرماندهی ( گردان ثارالله ) را به عهده داشت .

وی در سال 1364 به همـراه تعـدادی از نیروهـای گردان و همچنین لشکر 57 ابوالفضل(ع) در عملیـات « سرتک » دربنـدیخـان حضـور داشت و در 23 اسفـند 1364 در عملیـات « والفجر 9 » در شرق سلیمانیه از خود رشادت­ ها نشان داد و بعد از استقرار نیروهای گردان ثارالله در ارتفاعات شرق سلیمانیه به منظور سرکشی به نیروهای ( گردان ابوذر ) که در کنار نیروهای گردان ثارالله مستقر بودند ، بر اثر اصابت ترکش به سینه، به فیض عظیم شهادت نایل گردید .

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو

 

 

وصیت نامه شهید محمدعلی گودرزی

بسم اله الرحمن الرحیم

با سلام به امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی (ره) و با درود فراوان بر تمامی شهداء از صدر اسلام تاکنون . اینجانب محمد علی گودرزی فرزند علی محمد با صحت و سلامت کامل وصیت نامه خود را آغاز می ­کنم.

خدمت پدر و مادرم سلام می­ رسانم و امیدوارم که حالتان خوب باشد و امیدوارم که از زحمت­ هایی که برای من کشـیده ­اید ، خسـته نباشید . شما برایمان زحمت بسیار کشـیده­ اید ، اما من نتوانسـتم ، جبران کنم مـرا حـلال کنید و این حقیر گناهکار را مورد بخشش خود قرار دهید .

خدمت همسر مهربانم سلام می­ رسانم و امیدوارم که زینب گونه در تربیت و پرورش عزیزانم که ثمره­ و امـید انقلاب هستند کوشش نمایید . به شما وصیت می­ کنم که موازین اسلامی را کاملا رعایت کرده و در انجام فرایض دینی کوشا باشید .

از شما پدر و مادر عزیزم می­ خواهم که سلام مرا به تمام خویشان و آشنایان و دوستان رسانده و چنانچه از این حقیر گناهکار بدی دیده ­اند ، حلال نمایند و از خداوند سبحان طلب بخشش و مغفرت می­ نمایم .

التماس دعا دارم و از همه کسانی که این وصیت نامه را می­ شنوند و می­ خوانند طلب بخشش و آمرزش دارم .

به امید زیارت کربلا و قدس عزیز

1363/05/13

پاسدار : محمدعلی گودرزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۳۰

 

صلی الله علیک یا موسی بن جعفر الکاظم علیه‌السلام
السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر الکاظم علیه‌السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۳۶

 

شهید سردار حاج احمد نونچی-۱

 

اندازه اصلی
 

عکس لایه باز
 

 

شهید سردار حاج احمد نونچی-۱

اندازه اصلی


 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۱۷

 

شهید دفاع مقدس

شهید حسین صلاحی-۱

 

اندازه اصلی
 

عکس لایه باز
 

 

https://www.golzar.info/167640/شهید-حسین-صلاحی/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۲۰:۱۳
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۴۳

 

سردار رشید اسلام
شهید ستار اورنگ-۱

اندازه اصلی


عکس لایه باز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۰۳ ، ۲۰:۲۸

 

سردار رشید اسلام
شهید حسن گودرزی-۲

اندازه اصلی
عکس لایه باز


 

سردار رشید اسلام
شهید حسن گودرزی-۱

اندازه اصلی
عکس لایه باز


 

سردار رشید اسلام « شهید حسن گودرزی »
فرمانده­ ی دلیر گردان ثارالله از لشکر 57 ابوالفضل (ع) لرستان
شهید حسن گودرزی
نام : حسن
نام خانوادگی : گودرزی
نام پدر : کریم
تاریخ ولادت : 1338/05/09
محل تولد : روستای شیخ میری بروجرد
شغل : پاسدار
تاریخ شهادت : 1363/09/07
محل شهادت : منطقه پدافندی زبیدات عراق
مسؤلیت در زمان شهادت : فرمانده گردان ثارالله
محل دفن : گلزار شهدای شرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6311891
زندگی نامه
درود و سلام به همه ­ی انبیاء و معصومین ، شهدا و صدقین و سلام بر روح مقدس و ملکوتی امام خمینی (ره) و ارواح ملکوتی سرداران گمنام سپاه اسلام خصوصاً پاسدار حقیقی قرآن و اسوه تقوا و شهامت شهید حسن گودرزی .
در نهم مرداد سال 1338 در روستای شیخ میری از توابع بروجرد در خانواده­ای مذهبی ، کودکی چشم به جهان گشود . پدرش کریم، کشاورز بود و مادرش عصمت نام داشت. از آنجایی­ که خانواده ­اش به ائمه ­ی اطهار علاقمند بودند، نام او را حسن نهادند . وی پس از پایان دوران کودکی کم کم شخصیت خود را نمایان می­ کرد ، با وجود اینکه سن کمی داشت ، ولی فردی شایسته و با اخلاق بود. او با رفتار خویش همه افراد فامیل را مجذوب خود کرده بود . ( در بین افراد فامیل خوش خُلقی ، ادب و با ایمان بودن او جلوه ­نمایی می­ کرد . )
چند سالی از عمرش نگذشته بود که از نعمت پدر محروم شد . با از دست دادن پدر شریفش اراده ­ی او برای تحصیل بیشتر و محکم­ تر شد و با جدیت به ادامه ­ی تحصیل پرداخت .
در سـن نوجوانی او را فـردی باهوش و با ذوق و در عین حال مؤمن و با تقوا می­ دانستند و همین امر سبب شد که او در فضای آن موقع رژیم ستم شاهی همواره فردی مؤمن و با تقوا بماند .
با شروع انقلاب در راهپیمایی ­ها شرکت فعال داشت و با حضورش در جمع انقلابیون ، نفرت خود را از رژیم ستم شاهی اعلام می ­کرد .

وی همیشه خدا را شکر می­ کرد که در عصر و زمان ه­ای زندگی می­ کند که عصر انقلاب و دگرگونی است و همواره در این اندیشه بود که فرصتی یافته و می ­تواند دِین خود را نسبت به اسلام ادا کند و همیشه خدا را شاهد می­ گرفت که فکر و خیالش تنها اسلام و انقلاب و امام امت است . پس از پیروزی انقلاب در سال 1357 به خدمت مقدس سربازی رفت . حسن گودرزی از نیروهایی بود که در درگیری ­های داخلی با منافقین همیشه شرکت داشت .
پس از پایان خدمت سربازی به قول خودش از آنجا که علاقه­ ی زیادی داشت که زندگی خود را وقف اسلام و انقلاب نماید ، به همین سبب به جمع نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست .
شروع بکار شهید حسن گودرزی در سپاه پاسداران ، مصادف با آغاز تهاجم رژیم کافر بعثی عراق به خاک مقـدس میهن­ مان ایران اسلامی بود .
در روزهای اول جنگ او برای مقابله با متجاوزان به همراه گردانی از نیروهای سپاه عازم خرمشهر شد و زمانی که این شهر مقاوم و مجاهدپرور مورد هجوم نیروهای از خدا بی­خبر و ناجوانمرد بعثی قرار گرفت و در چنگال سفاکان جهانی روزهای تلخ سقوط و فراموش نشدنی را سپری می­کرد ، شهید حسن گودرزی در شهر دوشادوش بچه ­های خرمشهری می­ جنگید و همراه با نیروهای از جان گذشته تلاش می­ کردند که نگذارند خرمشهر سقوط کند .
شهید گودرزی همیشه می­ گفت قصـد من از ازدواج نیز به کمال رسیدن است و داشتن فرزندی به عنوان یادگار که بتواند در صورتی که به شهادت رسیدم ، سـلاح را بردارد . او باید نیـکو پرورش یابد و بتواند راهم را ادامه دهد و سربازی برای انقلاب باشد . با همین اهداف و اعتقادات در سال 1360 ازدواج کرد ولی هنوز دو هفته از ازدواج نگذشته بود که به جبهه اعزام شد و مـدت 4 ماه با منافقین در منطقه ( مریوان ) جنگید .
وی در فروردین ماه 1361 با رشادت­ ها و توانایی که از خود نشان داد این بار به عنوان فرمانده گردان ابوالفضل(ع) عازم جبـهه­ ی نبرد حـق علـیه باطل گردید ، ولی هـنوز یک ماه از حضـور او در مناطـق جـنوب نگذشـته بود که در عملـیات بیت ­المقدس از ناحیه­ ی گردن و دست مجروح شد و ماه ­ها در بیمارستان بستری گردید . و هنوز درمان را به اتمام نرسانده ، با بهبودی نسبی ، به سپاه برگشت و قصد رفتن به جبهه را نمود ، اما سپاه از رفتن وی ممانعت به عمل آورد و با رفتن او مخالفت کرد.
شهید گودرزی مدت 4 سالی را که در لباس سپاه خدمت کرد ، مسوولیت­ های زیادی را به عهده گرفت که از آن جمله می­ توان به : مسوولیت بخش پرسنلی ، کارگزینی ، تعاون و قائم مقامی سپاه و نیز بخش مبارزه با مواد مخدر اشاره نمود .
وی از جمله انسان ­هایی بود که در کارهایش ، خدمت به اسـلام و مسلمـین حرف نخست را می زد . او شب­ هایش چه آن زمان که در جبهه در حال مبارزه با دشمن بود و یا در سنگر ، چه در زمانی که در خانه و در کنار خانواده به سر می­ برد ، با طنین مناجات ، نیایش و دعا همراه بود که نشان از مظلومیت و خدا ترسی وی بود .
از دیگر مواردی که می­ توان در منش و رفتار دینی و عبادی او اشاره کرد ، برپایی فریضه­ ی نماز شب بود که به جا می ­آورد همچنین نیت خیرخواهانه او بود که در خفا و به دور از هیاهو به کارهای خیر و کمک به محرومان می­ پرداخت .
شهید گودرزی فردی آرام ، کم گو و کم­ صحبت بود . همیشه متفکّرانه ، با خلوص و آرام سخن می­ گرفت و اصـول منطق در کلامش مبیّن فهم عمـیق او بود . هـر زمان فرصت و حالی می­ یافت به تلاوت قــرآن می­ پرداخت و با صوت آرام­ بخش قـرآن ، به آرامـش می­ رسید .
علاقه­ ی شدید او به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و سایر معصومین و ذکر مصائب ائمه (ع) ، قلب او را نوازش می­ داد و بر جفاکاری­ های ملحدان نسبت به خاندان عصمت و طهارت (ع) ، مظلومیت و حقانیت آن­ ها و مردمی که ایشان را درک نکرده و نفهمـیده­ اند ، افسـوس می­ خورد و بر شـهادت آن­ها می­ گریست .
او دارای ایمانی راسخ و عزمی استوار بود و بدین سبب در رزم بسیار شجاع و بی­باک عمل می ­کرد . دلیر ، قویدل و متوکل به حضرت حق بود . او در هــمه حـال مشـــتاق شـــهادت بود و آن را مـرگ نمی ­دانست ، بلکه شـهادت را رسیدن به قُـرب ­الهی می­ دانست .
او همچون پدری دلـسوز ، عـلاقه­ ی بسـیار زیادی به فرزندش « مهـدی » داشت ولی همیـشه بیان می­ داشت که خـدا را از هـر کسی بیشـتر دوست دارم و بسـیار علاقمـند هسـتم که فرزندم همراه با یاد خدا و نام و ذکر همیشه خـدا تربیت شود و در راه انقلاب گام بردارد . چرا که انقلاب و امام ما احتیاج به سربازان حقیقی دین و قرآن دارد و تنهایی این انقلاب ، باعث لطمه خوردن به اسلام می ­شود .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۰۳ ، ۲۰:۰۹